سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دردانشش اختلاف و دوگانگی نباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :1828
تعداد کل یاداشته ها : 1
103/1/9
8:29 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
صمیم ((خوشپاکی[0]

خبر مایه

  

بحث جوانان و مشکلات آن ها در افغانستان بخشی از برنامه های بعضی از رسانه های تصویری را تشکیل میداد که به زودی مسخ شد و به ابتذال گرایید؛ مقصر اصلی تلویزیون ها بودند که موضوع را جدی نگرفتند و خواستند که از آن برنامه تفریحی بسازند. یعنی به شکل علمی هیچ گاهی مشکلات جوانان به بحث و بررسی گذاشته نشده است. از طرفی، این یادداشت هم ادعای علمی بودن را به هیچ صورت ندارد، چون ما به متون تحقیقی و آمار تحقیقی در مورد مشکلات جوانان، دست رسی نداریم و جامعه ما یک جامعه بی آمار و ارقام و فاقد کارهای تحقیق است. صرفاً به درک شهودی من به عنوان یک مشاهد اجتماعی استوار است که امیدوارم آغازی باشد برای بحث های جدی و دقیق تر در این مورد.

 

 قشر جوانان جامعه زیر فشار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ... قرار می گیرند که در این حالات مسلماً با انواع از مشکل رو برو می شوند، و می توان آن را در چند سطح غیر متجانس به شکل کوتاه و کلی نگرانه چنین مشخص کرد:

 

   1- فقر

فقر یکی از عوامل است که برای جوانان مشکل خلق کرده است و جوانان ما با آن دست و پنچه نرم می کنند. افغانستان یک جامعه توسعه نیافته و فقیر است که اکثر خانواده ها در آن در زیر خط فقر زنده گی می کنند. اکثر جوانان فقیر در واقع وارثان همین خانواده های فقیر و گسترده اند که با مشکلات جدی دست در گریبان اند.       جوانان در خانواده های گسترده و دارای نظم سلسله مراتبی و فقیر با مشکلات عدیده ی روبرو اند؛ از جمله مساله ازدواج، حق انتخاب در موضوع ازدواج و مصارف هنگفت آن و موانع فرهنگی در آن بخش.

علاوه بر آن فقر سبب شده است که جوانان از جریان مهم فکری و فرهنگی نیز محروم بمانند و مورد استفاده های سیاسی مختلف قرار بگیرند. این به آن معنا نیست که جوانان از مسایل سیاسی باید دور باشند، بلکه در بسیاری از موارد در سازمان دهی خشونت های تکلیف گرا – مثل خشونت های ایدولوژیک و مذهبی – از جوانان استفاده می شود. البته این ناآگاهی با سیستم آموزشی ایدولوژیک و ناقص نیز رابطه می گیرد. ولی فراموش نکنیم که یک اکثریت مسکوت و فراموش شده جوانان بی سواد(به معنای عام) و محروم از آموزش اند که اکثراً در فقر و بیکاری به سر می برند.

 

2- ازدواج

ازدواج یکی از مسایل دیگر است که جوانان به خاطر فقر و سنت های حاکم دچار مشکل می شوند. مشکل ازدواج نیز به عوامل بسته گی دارد که ذکر خواهد شد. حق انتخاب، و نبود مصارف گزاف و محیط مناسب برای گزینش درست، آماده گی روحی و جسمی و امکانات مادی از جمله چیزهای است که تشکیل نهاد خانواده را تسهیل می کند ؛ چیزهای که در افغانستان وجود ندارد ونبودشان برای جوانان مشکل آفرین شده است. نکته دیگر که لازم به ذکر است این که گسست اجتماعی مبتنی بر رشد عمقی و غیر افقی اقوام نیز یکی از موانع بر سر راه جوان در این زمینه است که ازدواج های برون همسری را محدود می کند.

 در جامعه بسته مثل افغانستان که از طرف سواد وجود ندارد و از طرف دیگر رابطه با جنس مخالف یک تابو است و فاصله بین دوجنس به اندازه تاریکی و زمختی "جامعه" تیره و طولانی است، خواست جنسی در قالب ازدواج و الزامات و ارزش نماهای سخت جامعه قابل جبران است. در فضا و شرایط فرهنگی و مادی که ازدواج صورت می گیرد، اکثراً احتمال نارضایتی جوانان را دربر دارد. به ویژه که در چنین فضا و شرایط که سخت مردسالارانه است دختران بیشتر آسیب پذیر اند؛ چون ارتباط دوجنس مخالف با پیچیده گی های چند لایه ی فرهنگی پدرسالارانه و نرینه محور، تعریف می شود. زنان ابژه های جنسی اند که در زیر فشار سنت های حاکم مرد محور تخیل جنسی، میل و خواست زیبای زیباشناسیک شان که پاسخ گفته نمی شود هیچ، حتا فروریخته و ویران می شود و به یک اضطراب محض مبدل می شود. این مشکل را می توان بر نهاد خانواده و ازداج، و روابط اجتماعی تعمیم داد.

 

3- بیکاری

نبود فرصت های شغلی یکی دیگر از مشکلات است که برای جوانان مشکل ایجاد کرده است. نبود شغل چیزی است که اکنون جامعه افغانستان را در کام بحران فروبرده و در آستانه ی دور تازه ی از مهاجرت های شهروندانش قرار گرفته است. در این شرایط، جوانان اکثراً به دلیل فقر و بیکاری راهی خارج می شوند و کشورشان را ترک می کنند: شدت میل فرار از کشور.

از یک طرف فرصت های شغلی ایجاد نشده است و از سوی دیگر نیروی انسانی کنونی افغانستان در شرایط بدی از نظر مهارت های جدید و مهارت های که پاسخ گوی نیازمندی های امروزی است، قرار دارند. می توان این مهارت ها را مهارت های قابل عرضهMarketable Skills)    ) نامید که معمولاً در دنیای امروز وشرایط جدید افغانسان ضمانتی برای دریافت فرصت های شغلی است. این مهارت ها را می توان در کل شامل تخصص در ریشته های مختلف علمی، زبان انگلیسی و استفاده از کمپیوتر – مطابق واقعیت ها شغلی امروز– دانست که در بازار کار دارای نقش به شدت حمایتی است و وجود آن ها از جمله بدیهیات به شمار می رود. بنابر این، برای اکثر جوانان که به صورت سنتی می توانند کار کنند و از مهارت های مدرن محروم اند، فرصت شغلی وجود ندارد.

 

4- نبود فرصت تحصیلی

مراد از تحصیل چیست؟ مراد از تحصیل همان تحصل اکادمیک به منظور متخصص شدن در یک بخش است. مشکل جوانان در این قسمت پیچیده است؛ تعداد زیادی از جوانان در شرایط نزیسته اند که باید درس می خواندند، بنابر این از تحصیل محروم شده اند و بسیاری از جوانان سواد خواندن و نوشتن هم ندارند. این دسته از جوانان از همان اول به دلیل فقر( اکثراً به دلیل فقر و تنگدستی) نتوانسته اند که مکتب بروند و یا هم در محیط زنده گی شان اصلاً مکتب وجود نداشته است. این دسته از جوانان از مهارت های مدرن برای دریافت شغل محروم است و از طرف دیگر، مهارت های سنتی کهنه در حال از بین رفتن اند و آدم های مسلح با مهارت های مدرن و بَروز، فرصت های شغلی را اشغال می کنند. و دسته ی فاقد مهارت های لازم، مسلماً بی کار می مانند که در وضعیت رهیدن به سرخورده گی ممتد قرار می گیرند.

تعداد از جوانان که توانسته اند مکتب بروند، اکنون نمی تواند که ادامه تحصیل بدهند؛ این فرصت برای شان مهیا نیست. دانشگاه های افغانستان علاوه بر آن که از نظر کیفیت درسی در وضعیت بدی قرار دارند، در آن ها صرفاً تا مقطع لسانس تدریس می شود(جدا از دانشکده ادبیات دانشگاه کابل) و بعد از آن فرصت برای اکثریت وجود ندارد که در دانشگاه های دیگر درس بخوانند. بنابراین، آن ها به کارگران و کارمندان( که حکم کارگر را دارد) تبدیل شده اند که باید هر روز CV    شان را به جاهای مختلف برای کار ببرد که اکثراً مایوس وسرخورده می شوند.


91/2/31::: 9:43 ع
نظر()